یکی از بزرگترین چالش های زندگی من این بود که برای کارهام برنامه ریزی داشته باشم. زمانی که سعی کردم با برنامه ریزی دوست باشم، با چالش بزرگ بعدی رو به رو شدم. یعنی پیش رفتن دقیق طبق برنامه! اگه بخوام در این مقطع زمانی یعنی دی ماه ۱۴۰۰ هجری شمسی در مورد برنامه ریزی به خودم نمره بدم، میتونم ۷۰ از ۱۰۰ رو در نظر بگیرم. ولی در مورد عمل کردن به برنامه ۵۰ از ۱۰۰ رو به خودم میدم. البته که من هیچ وقت خودم رو انسان کامل و ماهری نمیدونم و همواره در حال تلاش برای پیشرفت هستم. امیدوارم یک روز در آینده، در مسیر برنامه ریزی و عمل به اون نمره کامل بگیرم. اون روز قطعا یک مطلب پیرامون راز موفقیتم در این وبسایت منتشر خواهم کرد.
به هر حال در عمل به برنامه موفق باشیم یا نه، باید قدم اول که برنامه ریزی هست رو انجام بدیم. به نظرم برنامه ریزی، مهم ترین عادت زندگی هست. همه ما باید برای بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدتمون برنامه داشته باشیم. هر حوزه ای و هر کاری نیاز به طرح ریزی داره. بدون داشتن یک برنامه خوب و منسجم حرکت به سمت جلو معنا و مفهوم نداره و با افزایش سن، اسیر سردرگمی های متعددی در زندگی خواهیم شد. در ادامه قصد دارم فواید برنامه ریزی رو براتون شرح بدم تا بلکه این مقاله انگیزه ای برای حرکت به سمت عادت برنامه ریزی بشه.
کمک به بلوغ اهداف
برنامه ریزی باعث منطقی تر شدن هدف یا اهداف اولیه ما میشه. برنامه ریزی (البته از نوع استانداردش) میتونه واقعیات رو پیرامون عملیاتی بودن هدف و ایده ای که داریم مشخص کنه. خیلی از اهداف ما دست نیافتنی میشن، چون چگونگی رسیدن به هدف مشخص نشده و برای عملیاتی کردنش برنامه ای نداریم.
آشکار شدن ضعف ها
یکی از مهم ترین فواید برنامه ریزی صحیح، شفاف شدن جنبه های مختلف کار هست. با مشاهده نقاط ضعف و قدرت، قطعا تصمیم گیری بهتر خواهد بود. در حقیقت حین برنامه ریزی نباید خیلی خوشبینانه پیش بریم و خوبه که رویکرد مون شناسایی ضعف های مختلف مسیر باشه. اگر به جای پنهان کردن ضعف ها (چه از روی تنبلی، چه از روی خجالت از خودمون)، به اون ها خوب دقت کنیم، قطعا شانس برای جبران ضعف و حرکت به سمت اصلاح مشکلات هموارتر خواهد شد.
کمک به حفظ تمرکز در انجام کار
یکی از مهم ترین اثرات برنامه ریزی، کمک به حفظ تمرکز حین انجام کارهای مختلف هست. بهم ریختگی ذهنی در مراحل ابتدایی وابسته به نداشتن برنامه هست. فرقی نداره که قصد ما مطالعه باشه یا انجام یک کار عملی یا حتی سفر، بدون داشتن یک برنامه مشخص ذهن ما آشفته خواهد بود. آشفتگی ذهن اتفاق خوشایندی نیست و شانس لذت بردن از لحظات و کارهای مختلف رو از ما سلب میکنه. قطعا بازدهی در هر کاری با میزان لذتی که از اون کار میبریم رابطه مستقیمی داره. بنابراین، این کم لطفی در حق خودمون هست که با عدم طرح ریزی، زندگی مون رو تلخ کنیم.
برنامه ریزی و مدیریت بهتر زمان
مدیریت زمان و برنامه ریزی ارتباط تنگاتنگی با هم دارن. ما روزانه وقت بسیار زیادی رو به علت نداشتن برنامه منظم و منسجم از دست میدیم. بیشتر این اتلاف وقت به علت مشخص نبودن مسیر در انجام کارهای کوچک هست، نه الزاما کارهای بزرگ و مهم. اتفاقا به نظر من در اکثر مواقع طرح ریزی برای کارهای کوچک بیشتر به ما کمک خواهد کرد. چون به صورت ناخودآگاه خیلی از افراد قبل از انجام پروژه های مهم اقدامی شبیه برنامه ریزی رو انجام میدن. به هر حال، قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود. خوبه که با برنامه ریزی برای کارهای مختلف، خصوصا کارهای کوچک تر، وقت با ارزش مون رو ذخیره کنیم.
افزایش اعتماد به نفس
به نظرتون شکست خوردن باعث افزایش اعتماد به نفس میشه یا پیروزی های پی در پی؟ رسیدن به هدف طبق زمان بندی و شرایط مشخص، یک پیروزی مهم هست. همه ما در طی روز کارهایی با اولویت پایین، متوسط و بالا رو انجام میدیم. بدون شک پیروزی در هر کدوم از اون ها حس بهتری رو به ما منتقل می کنه. آخر شب به جای غصه خوردن و تحمل استرس کارهای انجام نشده، لیستی از موفقیت ها رو داریم که نتیجه اش افزایش اعتماد به نفس ما خواهد بود. اونم از نوع واقعی، نه کاذب!
افزایش بازدهی
به نظر شما وقتی یک هدف خوب پخته و بالغ بشه، ضعف های مسیر رسیدن به هدف شناسایی بشن و فرد با تمرکز بالا، مدیریت زمان خوب و اعتماد به نفس حداکثری دست به اقدام بزنه، بازدهی در چه سطحی قرار خواهد گرفت؟ به نظر من این روند که نتیجه یک برنامه خوب و دقیق هست، قطعا بازدهی رو نسبت به حالت بی برنامه چند برابر افزایش خواهد داد. مگه همه ما دنبال افزایش بازدهی در کارهامون نیستیم؟ پس چرا برنامه ریزی رو تبدیل به یک عادت روزمره و همیشگی نکنیم؟
قطعا فواید برنامه ریزی خیلی بیشتر از مواردی هست که در بالا اشاره کردم و هدف بررسی تک تک اون ها نیست. اما اشاره به همین چند مورد میتونه اهمیت برنامه ریزی صحیح و مداوم رو پر رنگ کنه. البته که حرکت در این مسیر و خلق عادت جدید یک شبه ممکن نیست. تداوم در عملکرد و ناامید نشدن از برنامه ریزی مهم ترین رمز موفقیت در این مسیر هست. من خودم رو همچنان کارآموز برنامه ریزی می دونم و همواره سعی خواهم کرد در این مسیر بهتر از قبل بشم.
توجه
باید اشاره کنم که منظور من در تمام این مقاله برنامه از نوع مکتوب بود. اینکه در ذهنمون طرح ریزی هایی رو داشته باشیم جالب نیست. شکل و شمایل اتفاقات و مشکلات در ذهن ما با حالتی که نوشته و مکتوب میشن بسیار متفاوته. باور ندارین؟ سعی کنین یک ملودی جذاب رو که در ذهن دارید، با صدای بلند بخونید (همون جریان چیزی که خودم فکر میکنم با چیزی که در واقعیت اتفاق میوفته). البته اگر خواننده خوبی هستین که بحث اش جداست. ولی در کل نوشتن همیشه ما رو به واقعیت نزدیک تر می کنه. دیدن متن افکارمون و طراحی اون ها برای رسیدن به یک هدف خاص، نتیجه بهتری رو حاصل خواهد کرد.
چقدر این نوشته برات مفید بود؟
از ۱ تا ۵ امتیاز بدید
میانگین رتبه 0 / 5. تعداد رای: 0
هنوز امتیازی ثبت نشده، اولین نفر باشید.
2 پاسخ
خیلی خیلی ممنونم از شما به خاطر این که راجع به برنامه ریزی و اهمیتش برامون نوشتید.
دقیقا روز هایی که برنامه نداشتم اون عدم تمرکز و سردرگمی رو به چشم دیدم. و انگاری اصلا نمیدونستم باید چیکار کنم ، اما نوشتن چند کاری که باید انجام بدم در طول روز روی کاغذ ( که ابتدایی ترین حالت برنامه ریزیه به نظرم) خیلی بهم کمک میکنه.
سپاس از توجه تون، دقیقا همونطور که فرمودین مهم انجام دادنش و پیاده سازیش روی کاغذ هست، حتی به شکل ساده